گفتنی های یک زن بابا

ساخت وبلاگ
  سه شنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۱مجردی یا متاهلیسلام ۱-به همسرجان میگم متاهلی بهتره یا مجردی؟با قاطعیت جواب میده متاهلی!ولی ته دل من با مجردیه گفتنی های یک زن بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت گفتنی های یک زن بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojaradi-90 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 20 دی 1401 ساعت: 19:44

  جمعه یازدهم آذر ۱۴۰۱ آخر هفته چگونه گذشت؟سلام ۱-ی اخلاق بدی ‌که دارم و دلیلش رو هم نمیدونم اینه که نمیتونم تنهایی رو تحمل کنم. دلم میخواد برم خونه کسی یا یکی بیاد خونه ام .البته مثلا دو سه ساعت خوبه ولی بیشتر دیگه سختمه.مثل امروز پنجشنبه که همسرجان رفته روستا . من و بچه ها تنهاییم.امیرحسین هم از صبح بدخوابی میکنه و نمیخوابه.همسرجان تی وی که نگاه میکنیم زیاد روی زیبایی خانم ها نظر میده مثلا میگه این دهنش گشاده این دماغش فلانهبهش میگم چهره که دست ادم نیست خلق خداست.میگم پس چه جوری زن انتخاب کردی.یادمه که به من گفت دماغت رو عمل کردی(ی کمی دماغم شبیه عمل کرده هاس)دیشب میگه میخواستم بگم اگه عمل کردی زشت شدی گفتنی های یک زن بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت گفتنی های یک زن بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojaradi-90 بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 20 دی 1401 ساعت: 19:44

  دوشنبه نوزدهم دی ۱۴۰۱ من و ذهنم سلامذهن انسان همیشه در حال تولید فکر و خیاله و این امر در خانم ها بیشتره شاید به خاطر هورمون ها و تغییرات اون باشه.نمیدونم واللهبه هر حال خانم ها بیشتر درگیر فکر و خیال هستند و بهتره که مواظب این موضوع باشند.من هم بعد ازدواج خیلی ضربه خوردم از ذهنم و فکراش!!الان هم هنوز دچارم که البته چند پست راجع به این موضوع نوشتم.متخصصان میگن ذهن چند ویژگی داره که من خبر دارم(شنیدم یا خوندم)۱-کارش فکر کردنه۲- دوست داره انرژی کمتری مصرف کنه واسه همین عادتها رو برامون شکل میده و در نتیجه تغییر عادت سخت میشه چون ازش انرژی میگیره۳-زود شروع میکنه به تصمیم گرفتن تا انرژی کمی از دست بده واسه همینه میگن وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر که کار ذهنه نه عقلت.خانم ها تو این مورد مسئله دارند مثل خودمن ؛ همسر چی میگه عیب نگیره خواهر چی مادرشوهر چی بعد خودش هم جواب میده و خلاصه تو ذهن دعوای عجیب بیخودی شکل میگیره که تمام انرژی و حال منو میگیره.نمیدونم چرا به فکرهام توجه میکنم تازگیها اینجوری شدم قبلا هم بدتر از اینا فکر میکردم ولی اذیت نمیشدم البته کمی انرژی ازم میگرفت ،الان توجه میکنم و ناراحت میشم چرا اینجوری چرا اونجوری؟ی علامت سوال چرا همش تو ذهنمه؟البته از آنجایی که ذهن تحلیل گری دارم به این نتیجه رسیدم:به خاطر عیب و ایراد گرفتن های همسرجانه که باعث اضطراب و افسردگی من شد.من که خودم رو یک دختر همه چیز کامل میدونستم و گفتنی های یک زن بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت گفتنی های یک زن بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojaradi-90 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 20 دی 1401 ساعت: 19:44